منتشر شده توسط

تاریخ انتشار مقاله :

تاریخ بروزرسانی مقاله : 24-07-1404

تعداد کلمات : 3700

آدرس مقاله : لینک مقاله

گسترش کاربرد آب ژاول در صنایع قرن 19 و 20

گسترش کاربرد آب ژاول در صنایع قرن 19 و 20

مقدمه

هیپوکلریت سدیم (که با نام آب ژاول نیز شناخته می شود) به عنوان ماده ی موثره ی اصلی در سفید کننده های معمول خانگی شناخته می شود و کشف آن به اواخر قرن هجدهم برمی گردد. در ابتدا تنها به عنوان یک عامل سفید کننده ی پارچه ارزش داشت، اما نقش این ترکیب در طول دو قرن بعد بسیار فراتر از سفید کردن منسوجات رشد کرد. با پیشرفت درک علمی و افزایش تولید صنعتی، هیپوکلریت سدیم کاربرد های جدیدی در بهداشت عمومی، پزشکی و ضد عفونی پیدا کرد. تا قرن ۱۹ و ۲۰، کاربردهای آن به شکل چشمگیری گسترش یافت از ضد عفونی زخم های میدان نبرد گرفته تا تصفیه ی آب آشامیدنی شهر ها و تمیز کردن خانه های روزمره. در بخش های بعدی بررسی می کنیم که چگونه استفاده های هیپوکلریت سدیم در طول قرن های ۱۹ و ۲۰ تکامل یافته و گسترش پیدا کرده است؛ سفری قابل توجه از یک محلول سفید کننده ی ساده تا یک ضد عفونی کننده ی ضروری در سراسر جهان.

کشف و تولید اولیه (اواخر قرن ۱۸)

داستان هیپوکلریت سدیم از اواخر دهه‌ ۱۷۰۰ با یک پیشرفت در فن سفید کردن آغاز می‌ شود. در سال ۱۷۸۹، شیمی‌ دان فرانسوی کلود لوئی برتوله در آزمایشگاه خود در منطقه‌ ی ژاول پاریس، با دمیدن گاز کلر در محلول پتاش (نمک قلیایی)، محلولی انقلابی تولید کرد. این فرآیند منجر به به‌دست آمدن محلول ضعیفی از هیپوکلریت سدیم شد که به عنوان آب ژاول شناخته شد و در مقایسه با روش‌ های سنتی سفید کردن با آفتاب، پارچه‌ ها را به‌ طور معجزه‌ آسایی سفید می‌ کرد. این سفیدکننده‌ ی جدید به سرعت مورد استقبال تولیدکنندگان منسوجات قرار گرفت تا پارچه را در کسری از زمان مورد نیاز قبلی سفید کنند. اولین تولید آب ژاول در اواخر قرن هجدهم در فرانسه انجام شد و همین کشف برتوله، اولین کاربرد عملی هیپوکلریت سدیم را رقم زد و پایه‌ گذار صنعت مدرن سفیدکننده شد. در سال‌ های بعد تولید در مقیاس کوچک آب ژاول و سفیدکننده‌ های مبتنی بر کلر در سراسر اروپا گسترش یافت و پتانسیل عظیم این ماده‌ ی شیمیایی را به نمایش گذاشت. این نوآوری اولیه زمینه را برای گسترش بیشتر کاربردهای هیپوکلریت سدیم در قرون آینده فراهم کرد.

انقلاب در صنعت سفید کردن در قرن ۱۹

قرن نوزدهم شاهد یک انقلاب واقعی در فناوری سفید کردن بود که طی آن هیپوکلریت سدیم و ترکیبات مرتبط با کلر صنایع نساجی و کاغذ را متحول کردند. پس از کار اولیه برتوله، شیمی دانان و کارآفرینان روش هایی را برای تولید سفید کننده های کلردار در مقیاس صنعتی بهبود دادند. در سال ۱۷۹۹، شیمی دان اسکاتلندی چارلز تننت پودر سفید کننده جامدی (هیپوکلریت کلسیم) را معرفی کرد که حمل و استفاده ی عوامل سفید کننده ی کلری را در سطح وسیع آسان تر می کرد. کارخانه های سراسر بریتانیا و اروپا به سرعت سفید کننده ی شیمیایی را برای فرآوری پنبه، کتان و خمیر چوب برای تولید کاغذ به کار گرفتند و فرایندهای قدیمی و وقت گیر سفید کردن با شیر ترش یا نور خورشید را حذف کردند. تا اواسط قرن نوزدهم تقریبا تمام کارخانه های بزرگ نساجی از سفید کننده های هیپوکلریت برای دستیابی به پارچه های بسیار سفید به طور کارآمد استفاده می کردند که رشد تولید انبوه پوشاک نخی را تسریع کرد. تولید کنندگان کاغذ نیز به طور مشابه سفید کردن با کلر را پذیرفتند تا الیاف کاغذی تمیزتر و روشن تر برای چاپ و نوشتن تولید کنند. در نتیجه ی دسترسی به محلول های هیپوکلریت سدیم و پودرهای سفید کننده، سفید کردن و ضد عفونی مواد سریع تر، ارزان تر و مطمئن تر از گذشته شد. این انقلاب در صنعت سفید کردن نه تنها کیفیت محصولات را بهبود بخشید بلکه به نمادی از پیشرفت صنعتی آن دوران تبدیل شد و تقاضا برای پارچه و کاغذ سفید شده را در طول انقلاب صنعتی به شدت افزایش داد.

محلول لاباراک و نخستین استفاده های ضد عفونی کننده

در حالی که هیپوکلریت سدیم در ابتدا برای سفید کردن ارزشمند بود، دانشمندان اوایل قرن نوزدهم به خواص ضدعفونی‌ کننده و ضدبوی قدرتمند آن پی بردند. یکی از چهره‌ های محوری در این زمینه، داروساز فرانسوی آنتوان ژرمن لاباراک بود که در دهه‌ ۱۸۲۰ محلولی به نام محلول لاباراک در واقع محلول رقیق هیپوکلریت سدیم را برای خنثی کردن بوهای بد و فساد خطرناک توسعه داد. لاباراک نشان داد که این محلول کلردار می‌ تواند بوی تعفن شدید کارخانه‌ های فرآوری روده‌ی حیوانات و سردخانه‌ ها را از بین ببرد؛ مکان‌ هایی که به بی‌ پاکی و آلودگی مشهور بودند. مهم‌ تر از آن، وی دریافت که استفاده از این محلول بر روی زخم‌ های عفونی (و حتی بافت‌ های گانگرنی) به جلوگیری از گسترش عفونت و تجزیه‌ ی بافت کمک می‌ کند. گزارش‌ های منتشرشده‌ ی او در دهه‌ ۱۸۲۰ اولین شواهد تجربی را ارائه دادند که هیپوکلریت سدیم می‌ تواند میازما و میکروب‌ های مولد بیماری را نابود کند، مدت‌ ها پیش از آن‌ که تئوری میکروب پذیرفته شود. در واقع موفقیت‌ های محلول لاباراک در ضدعفونی و رفع بو، دهه‌ ها پیش از آن بود که پیشگامان بعدی گندزدایی ظهور کنند؛ سال‌ ها قبل از آن‌که ایگناز زِمل‌ویس در ۱۸۴۷ از آب آهک کلردار برای شستن دست‌ ها استفاده کند یا جوزف لیستر ضدعفونی جراحی را معرفی نماید. موفقیت محلول لاباراک به گسترش هیپوکلریت سدیم از یک ماده‌ ی شیمیایی صنعتی به یک ضدعفونی‌ کننده‌ ی نجات‌ بخش در پزشکی کمک کرد. این ماده در بیمارستان‌ های فرانسه و فراتر از آن برای ضدعفونی اتاق‌ ها، ابزار جراحی و زخم‌ ها به‌طور گسترده استفاده شد و پتانسیل فوق‌ العاده‌ ی این ترکیب را در حفاظت از سلامت انسان نشان داد. در دنیای امروز نیز این ماده در قالب محصولات گوناگون در دسترس است و به‌ ویژه در صنایع شیمیایی ایران به‌ صورت گسترده تولید می‌ شود؛ به‌ عنوان مثال خرید آب ژاول کیمیا کلر کبودان ارومیه بشکه ۲۲۰ لیتری یکی از رایج‌ ترین گزینه‌ ها برای استفاده صنعتی و بهداشتی در کشور به‌ شمار می‌ رود و ادامه‌ ی همان مسیر علمی و تاریخی است که از محلول لاباراک آغاز شد.

تلاش های اولیه ی سلامت عمومی و کلرزنی در قرن ۱۹

در طول قرن نوزدهم هیپوکلریت سدیم و سایر عوامل مبتنی بر کلر به طور فزاینده ای در حوزه ی سلامت عمومی برای مقابله با بیماری های واگیر به کار گرفته شدند. یک نمونه ی اولیه در دهه ی میانی آن قرن در لندن رخ داد که در آن پزشک جان اسنو که برای مطالعاتش درباره ی وبا مشهور است در سال ۱۸۵۰ تلاش کرد آب یک پمپ عمومی را پس از شیوع وبا با کلر ضد عفونی کند. اگرچه نظریه ی میکروب های آب برده هنوز به طور کامل پذیرفته نشده بود، چنین آزمایش هایی نقش حیاتی کلرزنی در ایمن سازی آب آشامیدنی را نوید می دادند. تا اواخر دهه ۱۸۰۰، با افزایش درک از میکروب ها، مسئولان به طور فزاینده ای از پودر سفید کننده و محلول های سفید کننده برای ضد عفونی منابع آب آلوده و فاضلاب استفاده کردند. در سال ۱۸۹۷، شهر میدستون در انگلستان برای اولین بار در یک اقدام اضطراری طی همه گیری حصبه کل عرضه ی آب خود را با محلول سفید کننده ی هیپوکلریت سدیم ضد عفونی کرد. این مداخله ی نقطه عطفی با موفقیت، شیوع بیماری را مهار کرد و قدرت نجات بخش کلرزنی را به شکل چشمگیری نشان داد. سایر شهرداری ها نیز متوجه این دستاورد شدند: تا حوالی تغییر قرن، آزمایش هایی برای کلرزنی آب و فاضلاب با استفاده از هیپوکلریت ها در آلمان، فرانسه و ایالات متحده انجام شد. این تلاش های بهداشت عمومی اواخر قرن نوزدهم نشانگر یک تغییر پارادایم بودند، ثابت کردند که هیپوکلریت سدیم می تواند نه تنها به صنعت، بلکه به عنوان ابزاری اساسی برای جلوگیری از بیماری از طریق ضد عفونی آب آشامیدنی و محیط ها خدمت کند و راه را برای رواج عملی کلرزنی در قرن بیستم هموار ساخت.

دستاوردهای مهم در تصفیه ی آب (اوایل قرن ۲۰)

اوایل قرن بیستم شاهد پیشرفت های بزرگی در کاربرد هیپوکلریت سدیم برای تصفیه ی آب شهری بود که بهداشت عمومی را متحول کرد. با تکیه بر آزمایش های قرن نوزدهم، مهندسان و مسئولان سلامت عمومی کلرزنی مداوم منابع آب شهری را برای از بین بردن بیماری های کشنده ی منتقله از آب اجرا کردند. در سال ۱۹۰۸ جرزی سیتی در نیوجرسی اولین شهری در ایالات متحده شد که آب آشامیدنی خود را به طور دائم کلرزنی کرد. کاهش چشمگیر موارد تب تیفوئید که پس از آن رخ داد، شهرهای سراسر جهان را متقاعد کرد تا سریعا ضد عفونی با کلر را در سیستم های آب خود به کار گیرند. هیپوکلریت سدیم بدین ترتیب از کف کارخانه ها به آب آشامیدنی مردم راه یافت و میلیون ها نفر را از بیماری محافظت کرد. در سال ۱۹۱۳، مهندسان حتی دستگاه های کلرزنی خودکاری معرفی کردند که افزودن کلر را ایمن تر و آسان تر می کرد. ظرف چند سال، کلرزنی آب در شهرهای اروپا و آمریکای شمالی به استاندارد تبدیل شد و عملا بیماری های وبا و حصبه را ریشه کن کرد. تا اواسط قرن، بیشتر سامانه های آب شهری معمولا با کلر (اغلب از طریق هیپوکلریت سدیم) ضد عفونی می شدند و آب آشامیدنی سالم به یک انتظار مدرن تبدیل شده بود. این موفقیت اغلب به عنوان یکی از مهم ترین پیشرفت های بهداشت عمومی در قرن بیستم یاد می شود.

جنگ جهانی اول: کاربردهای ضد عفونی پزشکی

جنگ جهانی اول (۱۹۱۴–۱۹۱۸) عرصه ای نمایشی برای ارزش پزشکی هیپوکلریت سدیم فراهم کرد، به ویژه در پیشگیری از عفونت زخم های میدان نبرد. شرایط جنگ خندق باعث بروز میلیون ها زخم عمیق و آلوده شد که مستعد عفونت های باکتریایی مرگبار (مانند قانقاریا گازی) بودند. در سال ۱۹۱۵، شیمی دان بریتانیایی هنری داکین با همکاری جراح فرانسوی دکتر الکسی کارل، محلول داکین یک محلول بافر شده ی رقیق هیپوکلریت سدیم را به عنوان گندزدا برای زخم ها معرفی کرد. این محلول حدود ۰٫۵٪ NaOCl به اندازه ی کافی ملایم بود که به بافت آسیب نرساند اما در از بین بردن باکتری ها و حل کردن بافت های مرده بسیار موثر بود. پزشکان از محلول داکین برای شستشوی زخم سربازان استفاده کردند و نتایج قابل توجه بود – نرخ عفونت کاهش یافت و قطع عضو ناشی از قانقاریا به شکل چشمگیری افت کرد. برخلاف ضد عفونی کننده های قبلی مانند اسید فنیک خالص که خشن و دردناک بودند، محلول هیپوکلریت به غلظت مناسب را می شد بارها در بیمارستان های صحرایی استفاده کرد تا زخم ها تمیز نگه داشته شوند. محلول داکین باید تازه تهیه می شد (زیرا هیپوکلریت سدیم به مرور اثر خود را از دست می دهد)، اما استفاده ی گسترده از آن در طول جنگ جهانی اول با جلوگیری از عفونت های کشنده جان بی شماری نجات داد. این نوآوری در زمان جنگ نشان داد که هیپوکلریت سدیم کاربرد جدیدی در پزشکی دارد و کارایی خود را به عنوان یک ضد عفونی کننده ی زخم ها و ابزار جراحی اثبات کرد، زمانی که هنوز آنتی بیوتیک ها در دسترس نبودند.

ظهور سفید کننده ی خانگی (اوایل قرن ۲۰)

با آشکار شدن مزایای هیپوکلریت سدیم در صنعت و سلامت، کارآفرینان در اوایل قرن بیستم این ماده ی قدرتمند را وارد خانه های روزمره کردند. در سال ۱۹۱۳ اولین سفید کننده ی مایع تجاری برای مصرف خانگی در ایالات متحده روانه ی بازار شد، زمانی که یک شرکت نوپا در اوکلند کالیفرنیا شروع به تولید محلولی از هیپوکلریت سدیم تحت نام تجاری کلوراکس کرد. این سفید کننده در ابتدا در ظروف پنج گالنی به خشکشویی ها و کارخانه های آبجوسازی فروخته می شد، اما به زودی در بطری های شیشه ای کوچکتر به دست مصرف کنندگان عادی رسید. کدبانوها و نظافتچیان به سرعت دریافتند که این سفید کننده ی مایع می تواند لباس های چرک را سفید، لکه های سرسخت را پاک، و سطوح را به آسانی ضد عفونی کند. تا دهه ی ۱۹۲۰، سفید کننده ی هیپوکلریت سدیم به عنوان یک دستیار خانگی ضروری برای دستیابی به رخت شویی تمیز و درخشان و آشپزخانه و حمام عاری از میکروب تبلیغ می شد. محصولات مشابهی نیز در سطح بین المللی ظاهر شدند (برای مثال سفید کننده ی دومستوس در بریتانیا در سال ۱۹۲۹ معرفی شد) که تقاضای فزاینده ی جهانی برای ضد عفونی کننده ها و سفید کننده های راحت را نشان می داد. ظهور سفید کننده ی خانگی بازتاب تغییر نگرش ها نسبت به تمیزی و سلامت بود مردم می خواستند بتوانند خانه های خود را ضد عفونی کنند تا از بیماری جلوگیری کنند، به ویژه با رواج نظریه ی میکروب در اذهان عمومی. شرکت ها نیز با بهبود بسته بندی (بطری های مقاوم تر، درپوش های ایمن برای کودکان) و ارائه ی دستورالعمل های واضح استفاده، استفاده از سفید کننده را در خانه آسان تر و ایمن تر کردند. تا اواسط قرن بیستم یک بطری سفید کننده ی هیپوکلریت سدیم به کالایی عادی در کابینت نظافت خانه ها در سراسر جهان تبدیل شده بود و نماد دمکراتیزه شدن مواد ضد عفونی کننده ی قوی برای بهداشت روزمره بود.

جنگ جهانی دوم و استفاده های رفع آلودگی شیمیایی

در جنگ جهانی دوم (۱۹۳۹–۱۹۴۵) هیپوکلریت سدیم نقشی حیاتی هم در میدان نبرد و هم در جبهه ی داخلی به عنوان یک ماده ی ضد عفونی کننده ی همه منظوره ایفا کرد. نیروهای نظامی از ضد عفونی کننده های کلردار برای سالم سازی آب آشامیدنی سربازان، استریل کردن تجهیزات پزشکی و حفظ بهداشت در اردوگاه ها بهره گرفتند تا بیماری ها نتوانند نیروها را زمین گیر کنند. محلول های سفید کننده همچنین برای رفع آلودگی تجهیزات و وسایل در معرض عوامل جنگ افزار شیمیایی به کار رفتند به عنوان مثال، هیپوکلریت می توانست موادی کشنده مثل گاز خردل را با واکنش شیمیایی خنثی کند. ارتش های متفقین ترکیبات هیپوکلریت با غلظت بسیار بالا (از جمله سوپر تروپیکال بلیچ را توسعه دادند تا بتوانند تجهیزات و محیط را در آب و هوای گرمسیری به سرعت رفع آلودگی کنند. در همین حال در جبهه ی داخلی، دستورالعمل های دفاع غیر نظامی به شهروندان توصیه می کرد از سفید کننده ی خانگی برای کارهایی مانند ضد عفونی پناهگاه ها، تصفیه ی اضطراری آب ذخیره شده و تمیزکاری پس از حملات هوایی استفاده کنند. مقیاس عظیم جنگ جهانی دوم موجب افزایش چشمگیر تولید کلر شد و هیپوکلریت سدیم نیز به صورت انبوه برای تامین نیازهای بهداشتی نظامی و غیر نظامی تولید گردید. این دوران همه کاره بودن سفید کننده را ثابت کرد، یک محلول می توانست باکتری ها، قارچ ها و ویروس ها را نابود کند و نیز خطرات شیمیایی را مهار نماید. تا پایان جنگ دانش و زیرساخت برای تولید و به کارگیری هیپوکلریت سدیم به طور چشمگیری گسترش یافته بود.

گسترش پس از جنگ در خانه ها و بیمارستان ها

پس از جنگ جهانی دوم استفاده از هیپوکلریت سدیم در جامعه ی زمان صلح به سرعت افزایش یافت، به ویژه در دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰. رشد اقتصادی و رونق مصرف به این معنا بود که خانه های بیشتری نسبت به قبل به امکانات مدرن دسترسی داشتند و سفید کننده یکی از مهم ترین آنها بود به عنوان یک پاک کننده ی ارزان و همه کاره. تبلیغات، سفید کننده را به عنوان رمز اصلی یک خانه ی تمیز و عاری از میکروب معرفی کردند و مردم را تشویق نمودند که از آن در شستشوی لباس ها، شستشوی حمام و ضد عفونی آشپزخانه استفاده کنند. نتیجه این شد که خانواده های پس از جنگ به طور معمول مقداری سفید کننده به هر نوبت لباسشویی اضافه می کردند یا در سطل آب برای تی کشیدن کف و ضد عفونی سطوح می ریختند تا از تمیزی و سفیدی البسه و محیط مطمئن شوند. همزمان، بیمارستان ها در سراسر جهان محلول های هیپوکلریت سدیم را به رکن اصلی برنامه های نظافت خود تبدیل کردند از آن برای ضد عفونی کف ها، شستشوی ملافه ها و گند زدایی پسماندهای پزشکی استفاده می شد. کارایی این ماده در برابر طیف گسترده ای از عوامل بیماری زا (از باکتری گرفته تا ویروس) آن را در پیشگیری از عفونت های بیمارستانی بی بدیل کرده بود. در همین دوره بهبودهایی نیز در فرمولاسیون و بسته بندی سفید کننده انجام شد برای مثال، تولید کنندگان محلول های پایدارتر با قلیائیت کنترل شده عرضه کردند تا عمر قفسه ای سفید کننده طولانی تر شود و بطری های پلاستیکی نشکن را جایگزین بطری های شیشه ای کردند که احتمال ریختن و حوادث را کاهش می داد. تا دهه ۱۹۷۰، هیپوکلریت سدیم جایگاه خود را به عنوان ستون فقرات نظافت چه در خانه ها و چه در مراکز عمومی تثبیت کرده بود، به طوری که عموم مردم به آن برای محافظت محیط روزمره از میکروب ها اعتماد کامل داشتند.

پیشرفت در کاربردهای پزشکی و دندان پزشکی

فراتر از امور بهداشتی عمومی اواخر قرن بیستم شاهد گسترش کاربردهای پزشکی و دندان پزشکی هیپوکلریت سدیم بود. یک نمونه ی قابل توجه در دندان پزشکی است: از حدود دهه ۱۹۲۰ دندان پزشکان هیپوکلریت سدیم را به عنوان محلول شست و شوی ریشه ی دندان (روت کانال) برای ضد عفونی و حل کردن بافت های آلوده داخل دندان های عفونی به کار گرفتند. طی دهه ها، این روش به معیار طلایی در درمان ریشه تبدیل شد، استفاده از محلول رقیق سفید کننده در درمان کانال ریشه برای از بین بردن باکتری ها و بقایای پالپ رایج گردید و نرخ موفقیت درمان را به طور چشمگیری بهبود داد. همچنین در بیمارستان ها مشخص شد که سفید کننده برای ضد عفونی برخی تجهیزات و سطوح به ویژه در شرایطی که نیاز به اثرگذاری گسترده بر انواع میکروب ها بود، بسیار مفید است. به عنوان مثال، دستگاه های دیالیز و بخش های جراحی اغلب با محلول هیپوکلریت شسته می شوند تا عوامل بیماری زا منتقله از خون حذف شوند. در دهه ۱۹۸۰، همزمان با ظهور ایدز (HIV) و دیگر بیماری های منتقله از خون، مسئولان بهداشتی حتی توصیه کردند از سفید کننده برای ضد عفونی سرنگ ها، سوزن ها و سطوح آلوده به خون استفاده شود، زمانی که وسایل استریل در دسترس نبودند. در واقع برنامه های آموزشی به معتادان تزریقی بسته های حاوی سفید کننده می دادند تا در صورت نبود سرنگ تمیز، با شستن سرنگ ها با سفید کننده از گسترش HIV جلوگیری کنند. توانایی هیپوکلریت سدیم در غیر فعال کردن ویروس هایی مانند HIV و هپاتیت B بر اهمیت این ماده به عنوان خط مقدم دفاع در برابر این گونه عوامل در آن دوره تاکید کرد. این پیشرفت ها بر اهمیت بی وقفه ی هیپوکلریت سدیم در پزشکی تاکید می کنند: حتی با ظهور ضد عفونی کننده ها و فناوری های جدید، سفید کننده همواره به عنوان یک محلول مطمئن و کم هزینه برای کنترل عفونت باقی ماند و همچنان جان ها را نجات داد و نتایج درمانی را بهبود بخشید.

کاربردها در صنایع غذایی و کشاورزی

در طول قرن بیستم هیپوکلریت سدیم همچنین به ابزاری حیاتی در صنایع غذایی و کشاورزی تبدیل شد تا بهداشت و ایمنی را تضمین کند. کارخانه های فراوری مواد غذایی، از لبنیات گرفته تا کشتارگاه ها، شروع به استفاده از محلول های رقیق سفید کننده برای ضد عفونی تجهیزات، سطوح و مخازن ذخیره کردند. برای مثال دستگاه های شیردوشی و پاستوریزه کننده های صنایع لبنی معمولا با محلول های کلردار شستشو داده می شوند تا باکتری هایی مثل سالمونلا یا لیستریا را نابود کنند و از آلوده شدن شیر و پنیر جلوگیری شود. کارخانجات فراوری میوه و سبزی نیز از شستشو با هیپوکلریت سدیم برای کاهش بار میکروبی محصولات استفاده کردند؛ شستن کاهو، گوجه فرنگی یا سایر محصولات خام در آب حاوی کلر می تواند خطر بیماری های ناشی از غذا را به حداقل برساند. در صنایع مرغ و گوشت، لاشه ها و تجهیزات اغلب با اسپری های حاوی هیپوکلریت کم غلظت مورد تیمار قرار می گیرند تا باکتری هایی مانند اشرشیا کلی یا کمپیلوباکتر کشته شوند عملی که به شستشوی با کلر معروف است و ایمنی مواد غذایی را به شکل چشمگیری بهبود می بخشد. در کشاورزی، کشاورزان برای کنترل بیماری ها در بین دام و محصولات نیز از سفید کننده بهره بردند. اصطبل ها، جوجه کشی ها و اماکن نگهداری دام به طور دوره ای با محلول هیپوکلریت سدیم ضد عفونی می شوند تا از شیوع بیماری های عفونی در گله ها و رمه ها جلوگیری شود. تا اواخر قرن بیستم، مقررات بهداشتی دولت ها در بسیاری از کشورها هیپوکلریت سدیم را به عنوان یک گند زدای بی خطر و موثر برای سطوحی که با مواد غذایی در تماس هستند به رسمیت شناختند، مشروط بر آن که به درستی استفاده و آب کشی شود. این پذیرش گسترده در صنایع غذایی و کشاورزی بر نقش غیر قابل جایگزین این ماده در محافظت از زنجیره ی غذایی از مزرعه تا سفره تاکید کرد.

درصد گسترش کاربردهای هیپوکلریت سدیم در قرن بیستم

رویدادهای کلیدی در قرن های ۱۹ و ۲۰

گسترش کاربردهای هیپوکلریت سدیم در طول قرن ۱۹ و ۲۰ را می توان از خلال چند نقطه ی عطف کلیدی ردیابی کرد که نقش در حال تحول آن را نشان می دهند. در اواخر قرن هجدهم شاهد تولد آن به عنوان یک سفید کننده ی نساجی هستیم و تا اوایل قرن نوزدهم می بینیم که همین ماده جان ها را به عنوان یک ضد عفونی کننده نجات می دهد. اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ پیشرفت هایی مانند نخستین کلرزنی آب آشامیدنی و معرفی محصولات سفید کننده ی خانگی را به همراه داشت که بهداشت روزمره را متحول کردند. رویدادهای اواسط قرن بیستم از کاربردهای زمان جنگ تا مقررات زیست محیطی اهمیت هیپوکلریت سدیم را در دنیای مدرن بیش از پیش تثبیت کردند. جدول زیر برخی از لحظات مهم در این سفر دو قرنی را نشان می دهد:

سال نوآور یا نهاد مکان کاربرد یا رویداد اهمیت
۱۷۸۹ کلود لوئی برتوله پاریس، فرانسه ابداع «آب ژاول» (سفید کننده ی هیپوکلریت سدیم) نخستین سفید کننده ی مایع کلردار برای سفید کردن پارچه
۱۸۲۰ آنتوان ژرمن لاباراک پاریس، فرانسه معرفی محلول لاباراک (ضد عفونی کننده ی NaOCl) نخستین استفاده از سفید کننده به عنوان ضد عفونی کننده و ضد بو
۱۸۹۷ دکتر سیمز وودهِد میدستون، انگلستان کلرزنی آب شهری پس از شیوع حصبه نخستین نمایش استفاده از سفید کننده برای گند زدایی یک سیستم آب عمومی
۱۹۰۸ جان ال. لیل و جرج و. فولر جرزی سیتی، آمریکا نخستین کلرزنی مستمر آب آشامیدنی شهری آغاز ضد عفونی دائمی آب و ریشه کن کردن همه گیری های منتقله از آب
۱۹۱۳ شرکت الکترو آلکالین (کلوراکس) اوکلند، آمریکا نخستین تولید تجاری مایع سفید کننده ی خانگی فراهم کردن گسترده ی هیپوکلریت سدیم برای استفاده ی خانگی
۱۹۱۵ هنری داکین و دکتر الکسی کارل میدان های نبرد جنگ جهانی اول توسعه ی محلول داکین برای درمان زخم (محلول ۰٫۵٪ NaOCl) ضد عفونی کننده ی نجات بخش زخم های عفونی سربازان در جنگ
۱۹۴۰ ها نیروهای متفقین در سراسر جهان (جنگ جهانی دوم) به کارگیری سفید کننده ی غلیظ برای رفع آلودگی تجهیزات و حملات شیمیایی نشان دادن نقش حیاتی سفید کننده در بهداشت نظامی و پدافند شیمیایی
۱۹۷۲ مراجع محیط زیست آمریکا ایالات متحده قانون آب پاک الزام کننده ی گند زدایی فاضلاب گسترش استفاده از هیپوکلریت سدیم برای حفاظت کیفیت آب محیط زیست
مقالات مرتبط